گروه دانشگاه
خبرگزاری دانشجو – کیانوش بدنکی؛* رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم با مرور تجربه ۴۰ ساله انقلاب و فراز و فرودهای انقلاب اسلامی، با تجربه گذشته و امید به آینده جوانان را مخاطب اصلی بیانیه فوق قرار دادند. مسیر حرکت پیش روی انقلاب را تبیین کردند، آرمان گرایی و آرمان خواهی توصیه کردند، اقتصاد را نقطهی کلیدیِ تعین کننده معرفی کردند و برون رفت از مشکلات اقتصلدی با تکیه بر توان داخلی تبیین کردند و در نهایت امید به جوانان را مدنظر قرار دادند، جوانانی که باید محرک و موتور پیشرفت کشور باشند.
این بیانیه مهم است، به دلیل شخص صادرکننده و امضا کننده آن! صادرکننده این بیانیه شخصیتی است که رنگ انگشترش خبرساز می شود ونخهای قبایش یا تصویر راه رفتن ایشان در یک روز برفی برای تدریس، سوژهای جذاب برای رسانهها ومیلیونها کاربر فضای مجازی میشود.
از سوی دیگر این بیانیه مهم است به دلیل مخاطب اصلی آن یعنی جوانان. جمعیتی انبوه، تحصیلکرده، پُرانرژی وآینده ساز که موتور محرک وپیشران حرکت واقدامی مهم وسازنده برای کشور باشند. رهبر انقلاب اسلامی در بیانیه فوق، نزدیک به ۴۰ بار از جوان ایرانی نام بردند ودر ۲۰ مورد از آن، امید واعتماد خود را نثار جوانان وآیندهسازان ایران مقتدر کردند. برآمدن یک نسل مؤمن، مستقل، آزاد، دانشپژوه، ضد استکبار، عدالتخواه ومبارز با فساد. جوان ایرانی، همان سنگری است که باید با استحکام، دانایی وتوانایی، آرزوی ائتلاف ضد بشری را نقش بر آب کند. در بیانیهی گام دوم انقلاب خطاب به ملت ایران بویژه جوانان، یک مضمون سه بار تکرار شده است: جوانان باید شانههای خود را زیر بار مسئولیت دهند.
به نظر می رسد که این مضمون باید مهمترین مضمون بیانیه به حساب آید. جمله جوانان باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیت دهند. دوبار عیناً در متن تکرار شده و یک بار هم مضمون آن در عبارت اینک مطالبه عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیت بیشتر وهمچون یک جهاد در پیش گیرید، تکرار شده است. از این رو، مهمترین موضوع، اعلام جهاد و فراخوانی شانههایی است که زیر بار مسئولیت بروند. مدیریت جهادی آن بود که خود را بویژه در عملکردهای انقلاب اسلامی طی نبرد هشت ساله بهخوبی نشان داد، حاکی از تمایز مهمی میان شیوهی بوروکراتیک و شیوه فرهنگی- جهادی است. در شیوه بوروکراتیک، گونهای انتظامِ از بالا به پایین، خواهان انضباط کامل شهروندان، تحت فرمان یک بوروکراسی است، ولی در مقابلِ روش بوروکراتیک، شیوه فرهنگی- جهادی وجود دارد که عکس شیوه قبل است.
انتظار رهبری از جوانانش نگاه جامع به این پیشرفتها وادامه دادن، گسترش وتعمیق همین حرکت مبارک است. وی بهسان پدری دلسوز وحکیمی که بالنده شدن جوانانش اورا به وجد میآورد ودرعینحال حقد و کینه و دندان به هم ساییدن حسودان از این بالندگی را نیز بعینه می بیند، از فرزندانش هم انتظار دارد که از مکر حسودان غفلت نکنند. این پدر توقع دارد فرزندان وجوانان ایران همانها که قد کشیدن و فکر وعمل آنها شیرین ترین خاطره اوست صحنه را درست و کامل ببینند تا ناامید نشوند، تا برای مشکلاتشان خودشان راه حل پیدا کنند، تا اجازه ندهند گرگها وروباههای حسود به بهانه راه حل، آیندهی آنها و کشور را تباه کنند و راه را چاه، و چاه را راه نشانشان دهند.
دشمنِ ایرانِ مستقل و پیشرفته، در همه این سالها امیدوار بوده و هست کاری را که اونتوانسته در میدان نبردهای سخت ونیمه سخت با جنگ و تحریم وترور به سرانجام برساند، از طریق نفوذ نرم فرهنگی وتغییر باور ورفتار، به دست خود جوانان ایران انجام شود وجوان ایرانی، کشورش و دنیا را آنگونه ببیند وبخواهد که رئیس کاخ سفید می خواهد. محل اصلی نزاع، هستهای و موشک نیست، محل اصلی فکر ومغزافزار جوان ایرانی است. استعمار فرانو، مایلتر است قلب ومغز جوانان یک کشور را تسخیر کند تا زمینشان را.
سال ۹۴ پس از توافق بر سر برجام، یکی از محورهای نقد آن در داخل آمریکا، بندهایی از توافق موسوم به غروب برجام بود که به ایران اجازه میداد پس از توقفی حدوداً ۱۰ ساله در بخشهایی از برنامهی هستهای، مجدداً فعالیت در آن بخشها را از سر گیرد. پاسخ مقامهای وقت آمریکا به این انتقادها، پاسخهای فنی یا سیاسی نبود، جنس پاسخهای آنها فرهنگی واجتماعی بود. مقامهای آمریکایی آشکارا ابراز امیدواری می کردند که پس از این ۱۰ سال، جامعهی ایرانی جامعهای متفاوت از امروز خواهد بود؛ یعنی اگر امروز ما باید با آنها بر سر باز کردن پیچ ومهرههای هسته ای شان بجنگیم، تغییرات نسلی و فرهنگی در ایران به سمتی است که تا ۱۰ سال دیگر، آنها اساساً تمایلی به این جنبهها نخواهند داشت.
بیانیه فوق خطوط اصلی وعمده حرکت ما را در دهههای آینده روشن کرده وهمانند نظریه ای که راهنمای عمل است، در برابر ما قرار گرفته است. اینک ما باید به فهم ودرک عمیق آن همت گماریم وآنگاه از طریق تقسیم کار، ترجمه وتحقق عملیاتی بخشها وپارههای مختلف آن را بر عهده گیریم. رهبر انقلاب در چند بخش از بیانیه مؤکداً یادآور شده ا ند که کاستی ها، خسارت ها، ضعف ها، عقب ماندنها و هر آنچه امروز موجب ایجاد مشکل برای مردم است، ناشی از بی توجهی به شعارهای انقلاب، غفلت از جریان انقلابی، نداشتن روحیه وعمل جهادی، پایبند نبودن به ارزشهای دینی وتن ندادن به راه حلهای داخلی بوده است. هر وجدان بیدار وآزاده ای اگر در حصار تبلیغاتی دشمنان ایران نباشد، این واقعیت را تصدیق می کند که هر جا روحیه، برنامه وعملِ جهادی وانقلابی پای کار بوده است، جهشهای خیره کننده رخ داده است وهر جا گرفتار نسخههای تزریقی و افرادی با ذهنهای معیوب ووابسته گرا شده ایم، کار مردم زمین مانده و لطمه خورده است.
شاید توصیههای هفتگانه رهبری را در بخش پایانی بیانیه بتوان به عنوان نقشه راه انقلاب برای ایران مستقل، پیشرفته و مقتدر قرار داد که باید جز به جز آنها مبنای عمل ومطالبه تخصصی جوانان فعال در بخشهای مختلف کشور شود. هر جوان ایرانی که با فهم این واقعیتهای اساسی، سنگی بر بنای مستحکم ایرانِ سرفراز می افزاید، خاری در چشم دشمنان انسانیت است.
لینک کوتاه : https://news.mostaghel.ir/?p=11319