2

مسرور بارزانی، مانوئل نوریگای کردستان؟

  • کد خبر : 18197
  • 25 خرداد 1403 - 18:16
مسرور بارزانی، مانوئل نوریگای کردستان؟
مسرور باید به جایگاه مانوئل نوریگا، رهبر سابق پاناما توجه کند. نوریگا نتوانست از طریق رابطه‌های خانوادگی به مراتب بالاتر برسد، بلکه او فردی بود که خود را به رئیس‌جمهور پاناما نزدیک کرد و اغلب از موقعیت خود در گارد ملی برای سرکوب تظاهرکنندگان و زندانی و شکنجه کردن بازداشت‌شدگان استفاده می‌کرد.

مسرور بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان عراق و وارث امپراتوری تجاری چند میلیارد دلاری خانواده بارزانی است. اما وی، سال خوبی را پشت سر نمی گذارد. در اوایل سال، ماکی ریوند، از اپوزویسیون به همراه صندوق قربانیان کردستان، دادگاه منطقه‌ای کلمبیا در ایالات متحده، شکایتی گسترده را علیه مسرور، پدرش مسعود و چند تن از برادران و همکارانش به دلایل گوناگون من جمله قتل و آدم‌ربایی تا جعل و دزدی، تنظیم کردند. شکایت کنندگان به “اسناد پداوی” دسترسی داشتند که سوابق بانکداری خصوصی سرور پداوی، دستیار دیرینه بارزانی است. پداوی برای چندین دهه، به بارزانی ها کمک کرد تا صدها میلیون دلار را در شرکت‌های پوششی خارج از کشور پنهان کنند.

مسرور ممکن است فکر کند که می‌تواند به دلیل مصونیت حاکمیتی از این دادخواست صرف‌نظر کند، اما او قوانین و سوابق حقوقی را که بسیاری از آن‌ها توسط دادگاه ناحیه‌ای ایالات متحده که در آن پرونده بررسی خواهد شد، به اشتباه درک کرده است. وکیل او، جو آر. ریدر، معاون سابق وزیر ارتش ایالات متحده که خود نیز به دلیل اطلاعات فاش شده توسط اسناد پداوی، اکنون یکی از متهمان این پرونده است، ممکن است او را گمراه کرده باشد، زیرا ریدر منافع شخصی خود را با منافع بارزانی‌ها متوازن می‌کند. همچنین، پرونده مسرور توسط وکلای صندوق قربانیان کردستان تضعیف می‌شود، چرا که یک نسخه از گرین کارت مسرور را به دست آورده‌اند که نشان می‌دهد او دو دهه اقامت دائم آمریکا را داشته است. ترکیبی از دارایی‌های منتقل شده از طریق شرکت‌های مستقر در جزایر ویرجین بریتانیا و تعهدات مسرور برای ارائه اظهارنامه مالیاتی در ایالات متحده، ممکن است بارزانی را در معرض اتهامات فرار مالیاتی و شاید حتی زندان قرار دهد.

مسرور ممکن است اکنون باور داشته باشد که همکاری‌های امنیتی او با ایالات متحده، او را از پیامدهای جرائم ادعایی پرونده، مصون می‌کند. قبل از رسیدن به مقام نخست‌وزیری اقلیم، مسرور به عنوان رئیس شورای امنیت اقلیم کردستان خدمت می‌کرد. در طی این مسئولیت بود که به طور منظم با آژانس اطلاعات مرکزی (CIA) در ارتباط بود. مسرور و برادر کوچکترش، وایسی نیز واحدهای ویژه پیشمرگه و سرویس اطلاعاتی را هدایت می‌کردند. این نیروها از نظر تئوری با شرکای آمریکایی برای مقابله با تروریسم همکاری می‌کنند، اما به عنوان میلیشیای شخصی و جوخه‌های مرگ نیز فعالیت می‌کنند.

همکاری‌های بین‌المللی کردستان بر ضد تروریسم مهم است. با این حال مسرور، تاثیر مصونیتی که این همکاری برایش به ارمغان می‌آورد را بیش از حد تخمین می‌زند. هیچ فرد یا خانواده‌ای ضروری نیست. همیشه کسی هست که بخواهد جای آنها را بگیرد. برخی حتی برای جلب توجه و پذیرش دولت شواهد ارائه می‌دهند، به‌خصوص وقتی سقوط حاکمیت محتمل‌تر می‌شود.

اینجا، مسرور باید به جایگاه مانوئل نوریگا، رهبر سابق پاناما توجه کند. نوریگا نتوانست از طریق رابطه‌های خانوادگی به مراتب بالاتر برسد. او فردی بود که خود را به رئیس‌جمهور پاناما نزدیک کرد و اغلب از موقعیت خود در گارد ملی برای سرکوب تظاهرکنندگان استفاده می‌کرد. شهرت او به خشونت و انحراف، حتی به زندگی شخصی او نیز گسترش یافت. در سال ۱۹۶۶، به عنوان یک ستوان دوم، در دانشکده قاره‌ای آمریکا شرکت کرد. در سال‌های بعد، او با آمریکایی‌ها، هم در منطقه کانال و هم در فورت براگ در کارولینای شمالی، آموزش دید.

دو سال بعد از کمک به سرکوب کودتا علیه عمر توریخوس، نوریگا به سرعت در رده‌های نظامی پیشرفت کرد. در نهایت به رئیس اطلاعات تبدیل شد، موقعیتی که مسرور نیز در کردستان عراق داشته است. همانند مسرور، سازمان سیا، نوریگا را به عنوان یک متحد و دارایی ارزشمند در نظر می‌گرفت و اغلب به او برای خدماتش، پول می‌پرداخت. اسناد از طبقه‌بندی خارج شده نشان می‌دهند که مقامات آمریکایی، در خلوت درک می‌کردند که نوریگا به دنبال سود بردن از روابطش با آمریکا است. نوریگا حتی اطلاعات آمریکا را به کوبا می‌فروخت. اکنون همین وضعیت با جوامع اطلاعاتی و دیپلماتیک ایالات متحده وجود دارد. در همین حال، پرونده صندوق قربانیان کردستان، قتل یک افسر اطلاعاتی آمریکایی توسط افراد بارزانی را نشان می‌دهد، زیرا آن‌ها سعی داشتند او را به ایران “بفروشند.”

در نهایت، نوریگا پس از مرگ توریخوس به رهبر دفاکتوی پاناما تبدیل شد. همانطور که قدرت مسرور با کنار زدن پدر پیرش، مسعود بارزانی، افزایش یافت. پس از چند سال، نوریگا و مسرور سرانجام، هدایت دولت‌های خود را به دست گرفتند.

روابط بین ایالات متحده و پاناما در دوران ریاست‌جمهوری ریگان تقویت شد. نوریگا هرچند فردی خشن بود، اما نیاز استراتژیک او بر ارزش‌های اخلاقی‌اش غالب بود. پاناما پایگاه‌های حیاتی فراهم می‌کرد، زیرا ایالات متحده به دنبال مقابله با رژیم‌های سوسیالیستی و شورش‌ها در نیکاراگوئه، السالوادور و کلمبیا بود. بار دیگر، یک دلیل موازی وجود داشت. دلیل اصلی پذیرش کردستان عراق توسط آمریکا کمتر به الزام اخلاقی و بیشتر به تمایل بارزانی‌ها برای اجازه دادن امکانات به نیروها و آژانس‌های اطلاعاتی آمریکایی برای فعالیت در منطقه‌شان بود.

باور به اینکه او از حمایت آمریکایی‌ها برخوردار است، نوریگا را حتی فاسدتر کرد. فراتر از دریافت رشوه از کسانی که به دنبال تجارت مشروع بودند، رهبر پاناما از موقعیت خود برای پوشش دادن به کارتل‌های مواد مخدر کلمبیا در هنگام ارسال محصولاتشان به سمت شمال، استفاده کرد.

با وجود روابط گسترده بین نوریگا و جورج بوش پدر، در نقش‌های بوش به عنوان رئیس سیا، معاون رئیس‌جمهور و رئیس‌جمهور، بوش در نهایت به این نتیجه رسید که غرور و جنایت‌های نوریگا بیش از حد است. در دسامبر ۱۹۸۹، پس از تلاش‌های ناموفق برای مجبور کردن نوریگا به استعفا، بوش دستور داد تا ارتش ایالات متحده، نوریگا را برکنار کند تا ایالات متحده بتواند او را به دلیل جنایت‌هایش علیه آمریکایی‌ها، محاکمه کند.

در تاریخ ۳ ژانویه ۱۹۹۰، نوریگا تسلیم شد و به میامی منتقل شد. جایی که سال بعد، محاکمه شد. دادگاه در نهایت، رهبر سابق پانامایی و متحد آمریکایی را به اتهام هشت تخلف از جمله قاچاق مواد مخدر، پولشویی و سوء استفاده از قدرت، محکوم کرد.

مسرور ممکن است باور داشته باشد که او از مصونیت برخوردار است، اما ممکن است در نظر بگیرد که در طی سفر اخیر خود به واشنگتن در ابتدای سال، مقامات آمریکایی، درخواست‌های او را برای معلق کردن پرونده صندوق قربانیان کردستان رد کردند و رئیس‌جمهور جو بایدن، از دیدار با او امتناع کرد. هرچند نوریگا بر یک کشور حکمرانی می‌کرد، اما بارزانی‌ها تنها یک منطقه از یک کشور بزرگتر را کنترل می‌کنند. به هر حال، مقامات دولت‌های ریگان و بوش، نوریگا را در آن زمان، مهم‌تر از آنچه که دولت‌های اخیر از مسرور دیده‌اند، می‌دانستند. طنزپرداز آمریکایی، مارک تواین، گفته است: “تاریخ تکرار نمی شود، اما اغلب قافیه پیدا می کند.” این یک درس است که هم بارزانی و هم کردهایی که تحت فساد او رنج می‌برند، ممکن است در نظر بگیرند.

 

این یادداشت، جزئی از بخش «دیدگاه» در نشریه ملل‌نامه است که صرفا برای بررسی دیدگاه‌های مختلف وجود داشته و لزوما مورد تایید و یا رد این نشریه و یا پایگاه خبری-تحلیلی دانشجویان مستقل نیست.
لینک کوتاه : https://news.mostaghel.ir/?p=18197
  • نویسنده : مایکل روبین
  • منبع : موسسه امریکن انترپرایز
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از بررسی در سایت منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی توهین، تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.