به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، جنبش دانشجویی از آغاز شکلگیری منشأ اثر بوده و نشان داده است که فارغ از همه تعلقات همواره به دنبال مهمترین مسائل جاری کشور بوده است و با انگیزه، آگاهی و نشاطی که لازمه محیطهای دانشجویی است در پی آن است که آرمانهای والا و تعهدآور خود را در پیگیری این گونه مسائل جستجو کند و در راه تحقق آن گام نهد.
در این بین نقش و حضور زنان همواره در مهمترین رویدادهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور بیبدیل و مؤثر بوده است که نمونههای زیادی از آن را از ایام مبارزات انقلابی و بعد از آن پیروزی انقلاب اسلامی در برهههای مختلف شاهد بودهایم و بانوان دانشجو هم از این قاعده مستثنی نبودهاند، یکی از محیطهای اثرگذاری بانوان دانشجو در تشکلهای دانشجویی و به طور کلی نقشآفرینی در جنبشهای دانشجویی بوده و هست.
در همین راستا خبرگزاری فارس استان اصفهان به مناسبت روز دانشجو برای نخستین بار میزبان میزگردی با حضور سه تن از بانوان نخبه و فعال در تشکلهای دانشجویی اصفهان بود که در موضوعات مختلف به ویژه نقش زنان در جنبشهای دانشجویی به بحث و تبادل نظرات پرداختند.
فاطمه بهمنیه دبیر خواهران انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشجوی کارشناسی زمین شناسی، فاطمه زمانیان دبیر خواهران جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان و دانشجوی کارشناسی فیزیک و فرزانه صفری از فعالان حوزه زنان در بسیج دانشجویی دانشگاه اصفهان و دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات زنان ما را در این نشست همراهی کردند.
* بستر فعلی فعالیت زمینه انقلابی بودن ما را با خطر مواجه کرده است
فارس: نقش زنان در جنبش دانشجویی را چه طور ارزیابی میکنید؟
بهمنیه: از ابتدای آغاز به کار دانشگاه خانمها نقش مؤثری داشتند تا جایی که به حوادثی از جمله تسخیر لانه جاسوسی رسیدیم که نقش خانمها پررنگ شد، بعد از آن به دلیل تعطیلی دانشگاهها در راستای انقلاب فرهنگی و اسلامیسازی دانشگاهها رکودی را شاهد بودیم که با پشت سر گذاشتن آن و آغاز به کار دانشگاهها با افزوده شدن بر تعداد بانوان حاضر در دانشگاهها، شاهد فعالیتهایی توسط بانوان هستیم. این فعالیتها با فراز و نشیبهایی روبرو بوده تا زمان حاضر که خود ما در حال فعالیت هستیم و مشاهده میشود که جنبشهای دانشجویی دچار یک سری سیاسی بازیهایی شده که باعث شده دید بعضی از افراد نسبت به کار در تشکلهای دانشجویی عوض شود و این جنبش دانشجویی را با مشکل روبرو کرده و موجب شده است دانشجویان برای دوری از سیاسیکاری به این نوع فعالیتها تن ندهند و خودشان را از این عرصه دور کنند.
در حال حاضر هم در دانشگاهها تعداد خانمها بیشتر هست و هم فعالیتهای بیشتر و چشمگیرتری را از دختران دانشجو شاهد هستیم اما در کل جنبش دانشجویی از شرایطی که باید داشته باشد خارج و دچار رخوت شده و دلیل آن هم این است که ما در بستری کار میکنیم که زمینه انقلابی بودن ما را با خطر مواجه کرده است؛ یعنی ما میخواهیم فعالیت انقلابی داشته باشیم که با همان مبانی اصیل انقلاب کار کنیم اما بستر دانشگاه از فعالیت ما ممانعت میکند. شاید در ظاهر چیزی نشان داده نشود و ما بتوانیم یک سری از فعالیتهای فرهنگی و سیاسی را به راحتی انجام دهیم ولی در کل بستر برای ما فراهم نیست که به سمت اهداف و راهبردهای خودمان برویم.
فارس: منظورتان از بستر مناسب چیست؟
بهمنیه: مثالی که میتوانیم بزنیم درسهایی که داده میشود و سرفصلهایی که ارائه میشود بیشتر به سمت لیبرال بودن و غربگرایی حرکت کرده یعنی ما روانشناسی را میخوانیم در حالی که بیشتر حجم درسی از روانشناسان غربی گرفته شده یا حتی در رشتههای علوم پایه قسمت اعظم همه این علوم تحت افکار دانشمندان غربی در حال کنترل شدن است و آنها به ما ارائه میشود. به عنوان بحث اصلی به اسلامیسازی علوم انسانی و علوم دیگر میرسیم که در آن زمینه و مبانی انقلاب که متمم و کامل کننده همدیگر هستند، هم جای کار وجود دارد.
*خروج از ریل اصلی بحث زنان به دلیل سیاسیبازیها
زمانیان: بحث زن در کل بحث مهمی است که باید به آن پرداخته شود، اما این بحث خیلی وقتها دچار سیاسیبازیهایی شده که باعث غفلت از جایگاهی میشود که بانوان باید در آن قرار داشته باشند؛ برای یک بار به این سؤال به صورت درست و واضح نمی پردازیم که واقعاً جایگاه زن و اهمیت جایگاه او چیست؟ جا دارد که بحثهای علمی در این مورد صورت گیرد چون بحث جایگاه زن از اهمیت بالایی برخوردار است چراکه از طرفی جمعیت زنان نیمی از جمعیت کشور است، بنابراین نقش زن را نمیشود نادیده گرفت و باید تلاش کنیم این بحث را از فضای سیاسیبازی خارج کنیم.
در کتاب فرهنگ مدرنیته و توهم از استاد طاهرزاده میخوانیم که وقتی انسانها به آن هدف و مقتضیاتی که خدا برای خلقتشان قرار داده نپرداخته و از آن جدا شده و درگیر یک سری اهداف فرعی میشوند که به مقتضیات وجودشان نمیخورد دچار سرگردانی میشوند، میتوان این را برای خانمها هم مطرح کرد که وقتی خانمها هدف اصلیشان را فراموش کنند یا درست نشناسند دچار سرگردانی میشوند.
*تعریف نیازهای کاذب برای بانوان و زیر سؤال بردن اهمیت جایگاه زنان
همان طور که امروزه میبینیم خیلی از دغدغههایی که امروزه برای زنان مطرح میشود خیلی از خط و مشیهایی است که از بیرون میآید و این خود نیاز و دغدغه واقعی نیست، بلکه نیاز کاذبی است که برای بانوان تعریف میشود. به عنوان مثال خیلی دیده میشود که بحث حضور بانوان در ورزشگاهها در رسانه ها پررنگ و بزرگ میشود، در حالی که این یک نیاز کاذب است و اگر بررسی کنیم خیلی از خانمهای ما همچنین نیازی را نمیبینند و این اصلاً نیاز امروز جامعه زنان نیست یا اگر بخواهیم از بعد دیگری به این قضیه نگاه کنیم حضور زنان در ورزشگاه برای مسابقات ورزشی بانوان از جمله فوتسال و والیبال بانوان ممنوع نیست ولی چند درصد هستند که شرکت کنند؟ و چقدر میبینیم که ورزشگاههایشان خالی است؟ در واقع اینها نیازسازیهای کاذبی است که از طرف دشمن طرحریزی شده و اهمیت جایگاه زنان را زیر سؤال میبرد.
چه قدر ما جدای از زن و مرد بودن برای رسیدن به هدفی که خدا در خلقت انسان قرار داده و میگوید که جن و انس را نیافریدم مگر اینکه من را عبادت کنند و آن کمال، رشد و عبودیتی که برای انسان تعریف کرده تلاش میکنیم؟ چه قدر دغدغه آن را در خودمان به وجود آوردیم که این دغدغه اصلی و این هدف است که باید به آن رسیده شود نه نیازهای کاذبی که تعریف شده؟
*نقش پررنگ بانوان در فضاهای اثرگذاری
*فارس: اگر بخواهید به بحث زن در دانشگاه به صورت ویژهتر بپردازید.
زمانیان: دانشگاه را جایی تعریف میکنیم که قشر آگاه و تحصیلکرده جامعه در آن حضور دارند، علاوه بر علمآموزی در دانشگاه امکاناتی فراهم است و آزادی داده میشود و انتخابهایی را میتوانیم به صورت آزاد داشته باشیم که ممکن است در جامعه به آن دست پیدا نکنیم.
از طرفی دانشجو را به عنوان یک فرد روشنفکر اجتماعی و تحصیلکردهای میشناسیم که حرف او در جامعه مؤثر است و شنیده میشود و برای مردم قابل احترام است، خانمها هم وقتی وارد این فضا میشوند باید متناسب با آن حضور داشته و رشد کنند؛ البته این مشارکت به این ربط پیدا میکند که آیا این دغدغه برای او شکل گرفته است؟ البته وقتی خانمها وارد این فضاهای اثرگذاری میشوند و میبینند که اطرافشان چه اتفاقی میافتد اتفاقاً نقش پررنگی هم از آنها دیده میشود. اگر خود بانوان بخواهند میتوانند از شرایطی که در فضای تشکیلات فراهم شده برای اثرگذاری استفاده کنند، مطمئناً رسالت اول دانشجویی علمآموزی است اما باید جنبههای دیگر هم مدنظر قرار گیرد چون قرار بر این است رشدی که اتفاق میافتد همه جانبه باشد.
* پرداختن به نقش زنان در جامعه پیش درآمد نقش زنان در جنبش دانشجویی
صفری: اگر بخواهیم در مورد نقش زنان در جنبش دانشجویی حرف بزنیم باید در ابتدا به نقش زنان در جامعه بپردازیم، خیلی از اطلاعات ما از چیزهایی است که میبینیم، در حالی که بحث زنان و جنبشهای دانشجویی یک عقبه اطلاعاتی قوی دارد و وقتی به بحث نقش زنان ورود میکنیم لزوماً وابسته به تاریخ نیست و جنبههای فرهنگی آن خیلی قوی است که اگر آنها را ندانیم نمیتوانیم در مورد نقش زنان حرف بزنیم.
* فارس: در بین صحبتها به بحث رخوت اشاره شد اما باید دید که آیا در زمان حاضر رخوتی اصلاً هست؟ چون بعضی اعتقاد دارند که الآن رخوت نیست. هم چنین باید دید که تعریف رخوت چیست؟
بحث دیگری که مطرح است اینکه رسانهها به خانمهای تشکلی بها ندادند، چه در پوشش اقدامات چه در برنامهها و چه در واکنشها خانمها کمتر فعالیت کردند و اقدام مؤثر انجام دادند، از طرفی تشکلها هم در عین اینکه شاید بیش از ۶۰ درصد فعالیتهایشان را خانمهای دانشجو انجام میدهند معمولاً در انتخاب سخنگو یا دبیر یا برای ارائه برونداد برنامههایشان در قالب کارشناس یا مجری از خانمها استفاده نمیکنند که خود این مورد باعث ضعف گفتاری، بیان و تحلیل اعضای شاخص میشود.
حالا سؤالی که مطرح میشود این است که چرا اولاً مطالبهای از سوی خانمها در تشکلهای استان اصفهان نسبت به این موضوع نیست؟ دوم چرا خودتان برای بروز و ظهور بیشتر برنامهای نداشتید؟
صفری: برگردم به نقش زنان در جنبشهای دانشجویی، بنده خودم به عنوان دانشجوی فعلی و یک فعال تشکلی خیلی این را یک موضوع جدی نمیبینم، چرا که مطالعات ما نشان داده که حداقل اگر کسی چندین سال در فضای دانشجویی قدم بردارد متوجه میشود که نقش زنان در جنبشهای دانشجویی خیلی مطرح نیست.
اصلاً خود نقش دانشجو الآن مهمتر است، اگر ما به این برسیم که دانشجو طبق فرمایشات مقام معظم رهبری باید یک نگاهش به دانشگاه باشد و یک نگاه به جهان و نسبت به اطراف خودش و دغدغههای اصلی کشورش بیتفاوت نباشد؛ حالا اگر دانشجو نسبت به هر کدام از اینها دغدغه نداشته باشد اصلاً جنبشهای دانشجویی چرا شکل میگیرند؟ یکی از دلایل شکلگیری جنبشهای دانشجویی به این دلیل است که یک گروهی فکر میکنند که نسبت به یک سری مسائل حساس هستند و کنار هم جمع میشوند و سعی میکنند موارد و مطالباتشان را پیگیری کنند.
* دانشجو در چند سال اخیر تغییر رویه داده است
خود دانشجو در چند سال اخیر از نظر بنده تغییر رویه داده است، شاید دهه شصتیها عملیاتیتر فکر میکردند و یک سری کارها را انجام میدادند اما بچههای دهه هفتاد به آن شکل نه، البته قصد تقسیمبندی دهه شصت و هفتادی نیست. اصلاً شناخت این جنس دانشجو خیلی مهم است الآن فضای دانشگاه، اساتید و فضای علمی در این چند سال اخیر تغییری نکرده و همان بوده است. دو گروه دانشجو در دانشگاه داریم دانشجوهای کارشناسی که معمولاً اعضای تشکلهای دانشجویی از این دوره تحصیلی هستند، دقیقاً دانشجو از ترم هشت و وقتی وارد مقطع ارشد میشود کاملاً متفاوت حتی به همان دغدغههایی که در دوره لیسانس پیگیری می کرده نگاه میکند. همه اینها به این برمیگردد که خود دانشجو از لحاظ هویتی در چه مرحلهای قرار دارد؟ و بچههای دهه هفتاد به چه چیزهایی فکر میکنند؟
*ساختارها و نشناختن نقش زن دلیل بها ندادن رسانهها به بانوان تشکلی
از طرفی این دانشجوها دغدغههایشان را گاهاً با خود به مقطع ارشد نمیبرند یعنی صرف نظر میکنند از آن و یک موقعی میگویند که آنها اصلاً قابل پیگیری نیست و مشکل ساختاری وجود دارد. خانم بهمنیه گفتند که شاید به خاطر این است که فضای علمی ما غربگراست خب این مشکل از نظر بنده در غرب هم وجود دارد، مگر جنبشهای دانشجویی در خود غرب چگونهاند؟ فضای ظهور و بروز فعلی را دارند؟
اما در رابطه با اینکه رسانهها به خانمهای تشکلی بها نمیدهند به خاطر ساختارها و نشناختن نقش زن است، آقایان در تشکلها دید خودشان را دارند، خودشان قالبها را میچینند و میخواهند خانم هم در آن چارچوب باشد، ولی خانم در آن چارچوب نمی گنجد و باید به اقتضائات حضور خانمها و آقایان در تشکلها دقت کرد.
* وجود رخوت در جنبش دانشجویی و قشر خاکستری دانشگاه
بهمنیه: دو مدل رخوت را شاهد هستیم یک رخوت در جنبش دانشجویی و یک رخوت در قشر خاکستری که هر اتفاقی که میافتد هیچ واکنشی نشان نمیدهند یعنی برایشان مهم نیست که فلان فضای فکری در دانشگاه حاکم میشود و الآن با چه سیستم آموزشی پیش میرویم، سیستم علمیمان تغییر نمیکند و هر روز از سطح علمی دانشگاه میافتد اما شاید این موضوع برای قشر خاکستری اصلاً مهم نباشد.
یک فضای رخوتی را در خود جنبشهای دانشجویی و تشکلهای فعال میبینیم، با توجه به تهاجم فرهنگی و اینکه دید دشمن نسبت به ما تیزبینانهتر شده است ما هم باید فعالیتمان را دوچندان کنیم و خیلی بیش از پیش فعالیت داشته باشیم، در حالی که این فعالیت نیست و اگر هم هست با راهبردهای اصلی نمیخواند و خروجی که باید داشته باشد را ندارد و در کل فضای رخوت را نشان میدهد. وقتی سخنان مقام معظم رهبری را دنبال میکنیم تأکیدشان روی جهاد علمی است ولی فعالیتهای تشکیلاتی را که رصد میکنیم میبینیم کسانی که در رأس تشکلهای دانشجویی قرار دارند، سطح علمیشان پایین میآید که این یک مدیریتی را میطلبد.
بعضاً هم میبینیم شاید کسی که در صدر یک تشکیلات بوده دنبال کار تشکیلاتی را نمیگیرد چون آن را یک ضربه در زندگی خود میبیند و این شاید برای خانمها که این ظرافت در مقاطع بعدی زندگیشان هم هست بیشتر دیده میشود، اگر مدیریت بین سه مبحث تشکیلات، خانواده و درس نباشد وقتی که بالطبع متأهل باشند کار تشکیلاتی یا دغدغهمند بودن در سطح جامعه خیلی برایشان مشکل ایجاد میکند و به سختی میتوانند همه جوانب یک زندگی را داشته باشند.
* نقش مهم بانوان در خروج تشکلها از رخوت فعلی
این رخوت الآن وجود دارد چون الآن هیچ خروجیای نمیبینیم، اگر در جنبش دانشجویی رخوت را نداشته باشیم بعد یک سال یا چند سال باید ببینیم که یک پله به سمت بالا حرکت کردیم و یک تغییری را داشتیم که این مقابله با دشمن بوده است، فعالیتی که رخوت در آن نباشد باید خروجی بیش از آن داشته باشد و نقش خانمها هم در خروج از این رخوت میتواند نقش خیلی مؤثری باشد. در سخنان چند سال پیش مقام معظم رهبری بود که حتی در معرفی شخصیت پیامبر هم هنری کار کنید و این هنری کار کردن از ملزومات کار خانمهاست که این را بهتر میتوانند انجام دهند، اگر میبینیم در این مسیر پیشرفتی نداریم شاید این به خاطر کم کاری خانمها بوده است.
زمانیان: چیزی که ما قبول داریم این است که از دانشگاه سرنوشت یک ملت تعیین میشود و وقتی این را قبول داریم پس دانشجو نقشش خیلی مهم است، این نقش دانشجو بودن خیلی نقش بزرگی است که دچار مشکل شده این هویت دانشجو بودن دچار مشکل شده است.
* فراموشی هویت دانشجویی و لزوم بازیابی این هویت
یعنی اینکه ما بخواهیم سر این صحبت کنیم که نقش خانمها در جنبشهای دانشجویی چیست، دچار مشکل است چون خود هویت دانشجویی فراموش شده یعنی یک بخش از تلاش ما صرف بازیابی هویت دانشجویی میشود و این جریان و جنبش دانشجویی که این اسمها روی آن است برای این بوده که زنده است و نمیمیرد و نباید هم بمیرد.
مسأله دیگری که مطرح میشود این است که اگر جنبش دانشجویی راکد شود دیگر سرنوشت آن ملت دچار مشکل میشود و حالا بحثهایی که داریم چرا این اتفاقات افتاده است؟ خب همه ما نسبت به مسأله نفوذ و تهاجم فرهنگی آگاه هستیم یعنی میدانیم این جریان فرهنگی که در طول این سالیان اتفاق افتاده بیتأثیر نبوده و به هر حال یک تلاش بی وقفه دشمن وجود داشته که بسیار با کم و کاستی از این طرف همراه بوده، البته یک سری کارهایی هم انجام میشده است.
*موافق رخوت صد درصدی جنبش دانشجویی نیستم
ببینید فضای دانشجویی یک فضای آزمون و خطاست و ورود افراد به این فضا هم در همین راستا است، فعالیت جنبش دانشجویی دچار پستیها و بلندیهای زیادی بوده است ولی نمیتوانیم بگوییم مرده بوده و دچار رخوت صد درصدی بوده است.
یک بحثی هم مطرح میشود که انفاق را به آن معنا تعبیر میکنند که خلأهایی که هست پر شود، لزومی ندارد ما به همه کارها بپردازیم، خیلی وقتها خیلی از کارها و مسائل را نیازی نیست ما به آن بپردازیم، آن جایی که لازم است اگر پیدا کنیم و درش قرار بگیریم نقش ما جواب میدهد.این طور هم نبوده که فضای فعالیت از خانمها گرفته شود که فلان چیز را نداشته باشند، نه آن مقتضیات و شرایط را خودشان نخواستند که قبول کنند و مناسب خودشان ندیدند.
*فارس: چند درصد از افرادی که کار مؤثر تشکیلاتی کردند، از لحاظ علمی و غیره هم الگو بودهاند؟
صفری و بهمنیه: زیر ۵۰ درصد
زمانیان: چیزی که باید باشه بالای ۵۰ درصد است.
بهمنیه: الآن یک سری آسیب داریم که میخواهیم ببینیم این جنبش دانشجویی چه مقدار نسبت به معیارهایی که مقام معظم رهبری از ما میخواهند و مبانی انقلاب و اسلام فاصله دارد و به کجا باید برسد؟
در رابطه با این هم که تشکلهای دانشجویی ما در چه جایگاهی هستند باید بگویم در جایگاهی که باید باشند نیستند.
*دور بودن تشکلها از نیازهای دانشجویان
صفری: حتی من فکر میکنم در چند سال اخیر انجمنهای علمی گوی سبقت را از تشکلها ربودهاند چون جنس دغدغهها و نیازهای دانشجو را بیشتر و بهتر تشخیص میدهند. تشکلها باید از پیلهای که دور خود پیچیدهاند، خارج شوند، از نظر بنده تشکلها کلاً یک بحران فعالیت دارند و از نیازهای دانشجویان هم خیلی دور هستیم.
چرا افرادی که وارد یک تشکل میشوند به آن سطح دغدغه نمیرسند یا آن دغدغه را به یک جایی نمیرسانند؟ چون فقط صرف اینکه یک کاری بکند وارد تشکل میشوند. هیچ کس در مورد فضای بین اساتید صحبت نمیکند، در رابطه با نقش زنان در جنبشهای دانشجویی ما میتوانیم مطالبههایی از جنس خودمان داشته باشیم، ما الآن دانشجوی دکتری داریم که تحصیلاتش تمام شده و قابلیت علمی بالایی دارد اما نمیتواند ظهور و بروز داشته باشد و به عنوان عضو هیأت علمی پذیرفته شود.
*لزوم زنده نگه داشتن انگیزهها
زمانیان: معتقد هستیم که کار فردی پیش نمیرود و باید تشکیلاتی باشد، اگر من آرمانهای خودم را نشناسم این فضا ایجاد میشود که بعد از تغییر مقطع در رابطه با آنها دچار ضعف میشوم، هر چه قدر شناخت نسبت به آرمانها و انگیزه قویتر باشد تلاش بیشتر میشود. باید انگیزه را هم در خودمان زنده نگهداریم و هم در بقیه به وجود بیاوریم.
صفری: ارتباط با افراد با تجربه و سوابق مجموعهها خیلی مهم است و اینها در صورت داشتن ارتباط مستمر دغدغهها را متحول میکنند.
بهمنیه: اگر ما یکی از رسالتهای دانشجو را جهاد علمی میدانیم باید آن را برای سایر دانشجویان هم جا بیندازیم.
فارس: تقریباً در گفته هر سه نفر به لزوم تغییر ساختارها رسیدیم، چرا تشکلهای دانشجویی تغییر ساختاری که نیاز است را ایجاد نمیکنند؟ چرا نمیتوانند بین نیازهای دانشجو و رسالتهای تشکل دانشجویی هماهنگی ایجاد کنند؟ چرا نقشی برای دانشجوی کارشناسی ارشد و دکتری تعریف نمیشود که هم نیاز خودش و هم نیاز تشکل را بر طرف کند؟ و در کل چرا هماهنگی بین نیازها و ظرفیتها اتفاق نیفتاده است؟
* نقدهای موجود به رسمیت شناخته شود
صفری: نقدهایی که هست باید به رسمیت شناخته شود تا مؤثر واقع شود و جریانساز باشد و تغییر ایجاد کند.
بهمنیه: موضوعی که مطرح است این است که این مسائل از حالت تئوری بودن خارج شده و عملیاتی شود، شهید آوینی جملهای دارند که این راه رفتنی است و واقعاً هم همینطور است این راه رفتنی است. این که مسائلی مطرح شود و به خروجی هم برسد اما عملیاتی نشود در آینده مجدد این دور تکرار شده و افراد بعد از ما هم میآیند و دوباره همین مسائل را مطرح میکنند.
زمانیان: اینکه گفته میشود دغدغه دانشجویان ارشد و دکتری عوض شده یا نیازهایشان دیده نمیشود کامل درست نیست، ما نمونه زیاد داریم که افراد ارشد و دکتری با تشکل ما ارتباط دارند و هستند افرادی که از تشکل استفاده کردهاند و به تشکل استفاده میدهند، شاید این کم و زیاد شده باشد، اما صد درصد از بین نرفته است.
* فارس: چند اولویت اساسی دانشجو و چند اولویتی که شما فکر میکنید باید دانشجو داشته باشد؟
بهمنیه: علم، نسبت به مسائل داخل و خارج تحلیل سیاسی داشته باشد، کسب مهارتهای زندگی برای آینده زندگی
زمانیان: دانشجو: مسائل صنفی، شغل متناسب با رشته، تحصیل و کارآفرینی
ما: دغدغهمند، تحلیلگر، آرمانگرا، مستقل، شناخت نسبت به مسائل، دغدغه نسبت به مسائل اطراف، فردی که به درد ساختار و حکومت و نظام اسلامی بخورد و او بیاید جامعه را بسازد، نقاد
صفری: تشکلها تا حدی تحلیل خوبی نسبت به وضعیت دانشگاهها دارند، ولی اینکه چرا به خروجی نمیرسد، این مسأله است. یکی از اولویتهایی که دانشجویان در نظر دارند بحث جایگاه اجتماعیشان است، الآن دانشجو وارد دانشگاه میشود و دنبال جایگاه اجتماعی است، علمآموزی که صدالبته وجود دارد هم مرتبط با جایگاه اجتماعی است.
*فارس: طبق یک نظرسنجی انجام شده بین دانشجویان بحث اشتغال و کارآفرینی یکی از مسائل مهم مدنظر دانشجویان است، جایگاه تشکل خود را در این زمینه چه طور ارزیابی میکنید؟
بهمنیه: ارتباط با ارگانهای خارج از دانشگاه خصوصاً در رابطه با رشتههای فنی که این رشتهها علاوه بر تعداد واحدی که در دانشگاه میگذرانند یک تعداد واحد هم به صورت هفتگی با آنها بگذرانند و اینکه این ارگانها بتوانند نهایتاً دانشجویان را وارد بازار کار کنند و جایگاهی تعریف کنند که از رشته خود خروجی داشته باشند
زمانیان: دغدغه شغلی که دانشجو دارد درست هست اما به عنوان مثال در دانشگاه ما مرکز کارآفرینی تعریف شده و فعالیتهایی انجام میدهد، با وجود اینکه مسأله اشتغال یکی از مسائلی هست که ما هم به آن توجه داریم اما باید دید که الآن با وجود چنین ظرفیتی در دانشگاه، ما کجای این مسأله قرار میگیریم.
صفری: در بسیج پژوهشکده شهید شهریاری رابطه صنعت و دانشگاه را پیگیری میکند، کانون علمی بسیج نیز پیگیر طرح روشنا در موضوع اشتغال است.