مدتی است دعوا بر سر داشتن یا نداشتن بصیرت بین نیروهای سیاسی میانی و لایههای پایینتر آغاز شده است. همه چیز از آنجا شروع شد که فردی به نام احمدینژاد به سپهر سیاسی کشور وارد شد و تبدیل شد به خطکشی جدید برای تقسیم بندی فضای سیاسی کشور. پیروزی او در انتخابات ۸۸ با استفاده از ظرفیت منفی و تنفر جامعه از سیاستهای توسعهگرایانه و ضدعدالت اجتماعی مرحوم هاشمی رفسنجانی باعث شد که بتواند به طرز عجیبی با گفتمان عدالت در برابر نمایندهی مشترک دو گفتمان آزادی(اصلاحطلبان) و توسعه(کارگزاران سازندگی و طیف مرحوم هاشمی) به طرز شگفت انگیزی پیروز شود و دل تودههای محروم و بخشهای مذهبیتر جامعه را به خود متوجه کند. این روند در چهار سال اول دورهی ریاست جمهوری او هم ادامه داشت. زمانی که به جای گفتاردرمانی و وعدههای توخالی، با اجرای سیاستهای اقتصادی عدالتمحور توانست ضریب جینی را کاهش داده و با افزایش بودجهی عمرانی کشور و تعامل سازنده با دو قوهی دیگر، رضایت عموم مردم مستضعف و طبقه متوسط را به خود جذب کند. روند رو به رشد دولت احمدینژاد تا انتخابات ۸۸ نیز ادامه داشت و سیاستهای او که به طرز عجیبی منافع غربگرایان و سیاستمداران سرمایهسالار را زیر پا گذاشته بود، باعث شد که جریان مقابل با تمام توان به مقابله با او بیایند. جنجالیترین مناظرات سیاسی تاریخ ایران در سال ۸۸ باعث شد که شور انتخاباتی عجیبی در کشور پدید بیاید و حدود ۸۵ درصد مردم پای صندوقهای رأی بیایند و نظر خود را اعلام کنند. در نهایت احمدینژاد توانست نظر بیش از ۶۳ درصد مردم را به خود جلب نموده و ۲۴ میلیون از ۴۰ میلیون رأی مأخوذه را به خود اختصاص دهد ولی جریان مقابل بدون هیچ دلیل و مدرک قانونی نتیجهی انتخابات را نپذیرفته و دستگاههای مجری انتخابات را متقلب نامید و مدعی شد که رأی مردم به نفع یک کاندیدا جابجا شده است. با وجود اینکه هیچ شکایت رسمی به نهادهای نظارتی انتخابات اتفاق نیفتاده بود ولی شورای نگهبان بخشی از آراء را بازشماری کرد که نتیجهی خارج شده، باز هم همان قبلی بود. جریان معترض به رأی مردم اما باز هم نپذیرفت و با فراخواندن هواداران خود به خیابانها، زمینه را برای آشوب و بینظمی آماده کرد. انقلابیها هم برای دفاع از رأی مردم به میدان آمدند و در برابر حملهی مدعیان دروغین تقلب صفآرایی نمودند و از انقلاب، نظام اسلامی و رأی مردم دفاع کردند. اما احمدینژاد پس از مدتی به دلایل مختلف از خواست مردم و انقلابیون فاصله گرفت و با به کارگیری عناصر نامطمئن در دولت دهم و انحراف از راه پیشین مردم و انقلاب، زمینهی جداسازی خود از بدنهی انقلابی کشور و مردم مستضعف را فراهم نمود و امروز با حملات مکرر به ارکان مختلف نظام از جمله شورای نگهبان و قوهی قضائیه، فاصلهی خود را به حداکثر رسانده است. امروز با اشتباهات مکرر او، جریان انقلابی که همواره اصول انقلاب را محور تصمیمگیریهای خود قرار داده است، نسبت به اشتباهات او موضعگیری میکند اما این شکاف و موضعگیریها علیه عملکرد اشتباه احمدینژاد، فتنهگران را گستاخ نموده و تصور کردهاند که زمان خوبی برای حمله و کینهتوزی با جریان انقلابی کشور پیدا کردهاند. فتنهگران ضدانقلاب که سال ۸۸ در برابر رأی مردم ایستادند و نسبتهای ناروا به انقلاب و اکثریت مردم روا داشتند، امروز مدعی بصیرت شدهاند و میگویند:”دیدید دفاع از احمدینژاد در ۸۸ غلط بود و شما انقلابیها بیبصیرت بودید؟!” اما این مغلطهای بیش نیست. حملههای فتنهگران در سال ۸۸ تنها متوجه احمدینژاد و یک اختلاف نظر جناحی و سیاسی نبود بلکه ارکان و آرمانهای انقلاب را هدف گرفته بود. هنوز یادمان نرفته توهین به اصل ولایت فقیه را، یادمان نرفته توهین به عاشورای حسینی را، یادمان نرفته پاره کردن عکس امام و رهبری را، یادمان نرفته برهم زدن امنیت کشور و آتش زدن مسجد و بانک و اموال عمومی و خصوصی مردم را، هنوز یادمان نرفته آتش زدن بسیجی را، هنوز یادمان نرفته ترور تعداد زیادی از مردم و نیروهای امنیتی را و هنوز یادمان نرفته حمایت از وحشیهای جنگلی با عبارت “امت خداجو” را… خطاب به حامیان فتنه ۸۸ میگوییم:«به کجا چنین شتابان؟ اگر ما امروز با احمدینژاد و کارهایش مخالفیم، چون رفتارش “کمی” شبیه رفتارهای تند و افراطی شما شده است. جریان بهاری گرچه امروز رفتارهای انحرافی از خود نشان میدهد و به ارکان نظام میتازد، اما هنوز به گرد پای جریان متوحشِ فتنهگر نرسیده است.
در نهایت خودتان هم میدانید و اگر نمیدانید بدانید که دفاع ما در ۸۸ از رأی مردم، جمهوریت و اسلامیت انقلاب بود و اگر فرضاً کاندیدای شکست خورده در انتخابات ۹۶ هم در برابر رأی مردم و ارکان انقلاب میایستاد، رفتار ما همینگونه میبود چون ما معتقد به “مبانی عقیدتی، سیاسی و اخلاقی” هستیم، همان چیزی که شما از داشتنش محرومید. ما وفاداران به انقلاب، رئالیست هستیم نه ایدئالیست و پراگماتیست؛ پس موسوی، کروبی، رئیس دولت اصلاحات، احمدینژاد، روحانی، رئیسی، لاریجانی و هر شخصیت سیاسی دیگر تا زمانی مورد حمایت ماست که در خط امام خمینی، رهبری و به مفهموم عام، انقلاب باشد و در غیر اینصورت، هیچ کدامشان محترم و معتبر نخواهند بود.»
والسلام