به گزارش پایگاه خبری تحلیلی دانشجویان مستقل، دکتر سمیه حاجی اسماعیلی مدیر گروه علوم اجتماعی پژوهشکده زنان و خانواده و دکترای جامعهشناسی و مطالعات زنان در دومین مرحله از دوره کوثرانه ششم بیان کرد:
لزوم برگزاری این دورهها وقتی آشکار میشود که افرادی که در عرصه زنان فعالیت میکنند با بحثهای دینی ما ناسازگارند و از دانش کافی نیز برخوردار نیستند. لزوم برگزاری این دورهها در اینجا آشکار میشود. در این گردهماییها کنشگرانی متدین در عرصه زنان و خانواده رشد و تربیت میشوند.
با مطالعه مفاهیم زنان در مکتب فمینیسم متوجه میشویم که همیشه با آرمان و قلمی عالی این مباحث بیان میشوند؛ اما حسرتها و غفلتهایی در این حوزه برای زنان بیشتر از آرمانها و اهدافش بوده است.
در جریانشناسی فمینیسم باید هم فمینیسم غربی و هم فمینیسم اسلامی بررسی شود.
فمینیسم هم مثل هر اندیشه دیگری ریشه در باورها و تفکرات جامعه غرب دارد. جریان و جنبش فمینیسم عقبه طولانی دارد و ناگهانی زنان تصمیم به جریانسازی نکردند.
نگاه فرودستانه به زنان از دوره روم و یونان باستان همیشه وجود داشته است.
در جامعه غربی قرون وسطی جامعه فئودالی در جریان بوده است و زنان در این دوره نیز تحت فشار بودهاند. حتی در این زمان حاکمیت کلیسا بحث آلوده بودن زن را از ازل مطرح کرد و زن را گناهکار و مسئول آلودگی نسل بشر میدانست و آن را در جامعه غربی ترویج داد.
در دوره رنسانس که نوعی مدرن کردن جامعه غربی بود؛ اما در حوزه زنان هنوز آنها آماده شروع نهضتی به نام فمینیسم نبودهاند. دو اتفاق مهمی که باعث شکلگیری این نهضت شد انقلاب صنعتی انگلیس و دیگری انقلاب سیاسی فرانسه است. فمینیسم چهار موج در جامعه غربی ایجاد کرد.
استاد حاجی اسماعیلی در نقد فمینیسم در ادامه افزود:
مسئلهای که باید به آن توجه کرد این است که غرب همواره جریانی که میخواهد را به دیگر جوامع قالب میکند. در اصل مسئله فینیست جریان نخبگانی است که با نیازهای بسیاری از توده زنان مغایرت دارد.
یکی از اندیشههای سیاسی این جریان این است که هیچ مسئلهای در حوزه زنان وجود ندارد که بتوان آن را شخصی دانست و همه مسائل حوزه زنان مسائل جمعی است.
یکی از راهکارهای آنان برای ترویج اندیشه خود نابودی کانون خانواده و فرزندپروری است. فمینیستها قائل به نابودی مردسالاری هستند و تفکر رایج آنان ناقض ازدواج و پرورش انسانها در این کانون هستند. آنان زنانی که به این سمت میروند و جایگاه مادری و همسری را انتخاب میکنند؛ تحقیر کرده و از جامعه خود رد میکنند.
فمینیستها در آغاز برای برابری مرد و زن جنبش کردند؛ اما تفکرات درونیشان را وقتی میفهمید، خودشان را نیز برتر از مردان می پندارند.
در ادامه وقتی فمینیسم از جنبش به مکتب تغییر ماهیت داد؛ بسیاری از توده زنان برای ادامه مسیر از آن بازماندند؛ چون این نهضت وارد فضای آکادمیک شده بود و از بستر و سطح جامعه از بین رفته بود. اینگونه بود که بسیاری از زنان از همراهی با این جنبش عقب ماندند و از طرف جامعه نخبگانی طرد شدند.
درست است که ابتدای فمینیسم برای گرفتن حق رأی بود؛ اما در حال حاضر رویه خود را بر متزلزل کردن و هدف قرار دادن نقطه کانونی و بستر تربیتی خانواده در سطح جامعه قرار داده است.