از مهمترین نکات در تحلیل تغییر تصمیم احمدینژاد از سکوت به تحرک سیاسی و انتخاباتی (قطع نظر از کیفیت این تحرک)، تغییر تحلیلش از جمعبندی تصمیم حاکمیت درباره او و آینده فعالیتهای سیاسیاش است. استراتژی احمدینژاد بعد از انتخابات ۹۲، بازسازی در حاکمیت و نیز بازسازی در محیط اجتماعی خصوصا نزد جریانی که به حزبالهیها معروفاند، بود. بنابراین برخی موارد حساسیتزا که مانع بازسازی او خصوصا در حاکمیت میشد را تا حد زیادی تعدیل و یا به نوعی کنار گذاشت. پستونشینی مشایی و خاموشی موج کوروش گرایی، از جمله این موارد است. اما احمدینژاد به تدریج و در کش و قوس مناسبات بعد از ۹۲، کمکم به این جمعبندی رسیده است که تلاشهایش برای بازسازی، قرین موفقیت نبوده است و حتی میتوان گفت شکست خورده است. احیای موج کوروش گرایی چه در سفر به شیراز در دهه فجر امسال و چه در نامه به ترامپ و نیز به صحنه آمدن مشایی در این حد و اندازه که کنفرانس خبری برای نامزدی بقایی برگزار کند که اولین بار بعد از سال ۹۲ است، نشانههاییاند که احمدینژاد پروژه بازسازی پیشین را رها کرده است و در مسیر دیگری کار را آغاز کرده است و البته ریسک آن را نیز احتمالا پذیرفته است.
دومین مسئله در تغییر تصمیم احمدینژاد، احساس قدرتی است که به لحاظ اجتماعی میکند. البته این احساس قدرت اجتماعی او نه به اندازهای که او تحلیل میکند اما تا حدود قابل توجهی واقعبینانه است. بستر نارضایتیها از دولت روحانی، فراوان و گسترده است و احمدینژاد بالفعلترین نماد مخالفت با دولت روحانی است که میتواند این پایگاه ناراضی که انباشت اصلی آن نیز در طبقه ضعیف و محروم است را نمایندگی کند. علاوه بر این، توانایی سیاستورزی احمدینژاد میتواند این ظرفیت اعتراض به دولت روحانی را مضاعف و گستردهتر کند.
سومین مسئله که اهمیت آن را نباید دستکم گرفت، بعد فردی و شخصیتی احمدینژاد است. احمدینژاد یک شخصیت پرتحرک به لحاظ اجتماعی و سیاسی است و اساسا با انفعال و انزوا و سکوت میانهای ندارد و تحمل و تداوم شرایط پیشین او را کلافه میکند. در متن سخنان منتشر شده از او در چهارده اسفند این بیقراری و کلافگی دیده میشود و درک این نکته که او تا سال ۱۴۰۰ دستکم باید در همین شرایط انفعال و سکوت به سر ببرد، برای او قابل پذیرش نیست. البته این ویژگی ممکن است در کیفیت ظهور سیاسی او تأثیر منفی بگذارد که به نظر میرسد تا حدی در گذشته نیز گذاشته است. در شماره بعد برخی اهداف احتمالی احمدینژاد از تغییر در تصمیمش را بیان خواهم کرد.
اهداف و پیامدهای احتمالی ظهور انتخاباتی احمدینژاد
۱ – ممانعت از مصادره به مطلوب شدن ظرفیت اجتماعیاش از سوی مجموعههای سیاسی و نامزدهای انتخاباتی که بخواهند در انتخابات خود را به او منتسب کنند. به زعم احمدینژاد، معرفی بقایی به عنوان تنها نامزد مورد قبولش از یک سو راه را بر دیگران برای استفاده از سرمایه اجتماعی او خواهد بست و از دیگر سو با توجه به ناتوانی بقایی در گرفتن مجوز عبور از شورای نگهبان، عملا سازمان تقاضای شکل گرفته برای حضور وی در انتخابات نیز مصرف نخواهد شد.
۲ – دومین هدف احمدینژاد در ظهور انتخاباتی با این کیفیت، میتواند نمایش قدرت اجتماعی او باشد. احمدینژاد از پایگاه اجتماعیاش برآورد بالایی دارد و به دنبال فرصتی است که این استعداد اجتماعی را برای دیگران به ظهور برساند. فرصت حضور انتخاباتی و همانطور که بیان کرده است سفرهای استانی در این چارچوب به وی اجازه میدهد ما به ازای اجتماعیاش را به صحنه قدرت نمایی او تبدیل کند و از این رهگذر، برخی معادلات و مناسبات را به نفع خود تغییر دهد.
۳ – پاسخگویی به حملات و تهاجمات دولت یازدهم و شخص حسن روحانی و حامیانش به دوره ریاست او بر دولت نهم و دهم که در اولین بیانیه او درباره خزانه خالی و نیز در سخنرانی ۱۴ اسفند او در جمع هوادارانش مشهود بود. احمدینژاد از فرصت ظهور انتخاباتی که او را در کانون توجه مردم قرار میدهد میخواهد برای حل ذهنیتسازیهای منفی دولت یازدهم و حامیانش استفاده کند. اینک به زعم احمدینژاد شرایطی پدید آمده است که میتواند این هدف را محقق کند. از یک سو او از ظرفیت اجتماعی لازم برای رویارویی اجتماعی و سیاسی با روحانی برخوردار شده است و از دیگر سو روحانی دارای یک کارنامه عملکرد چهار ساله و یک پایگاه وسیع اجتماعی معترض است که هر دو کمک کننده به تحقق هدف مذکور است.
۴ – طرح خود به عنوان رقیب اصلی دولت و جریان مستقر که پیامد آن تضعیف موقعیت رقابتی جریانهای دیگر از جمله جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی خواهد بود.
۵ – ظهور انتخاباتی احمدینژاد برای دولت روحانی پیامدهای دو سویه مثبت و منفی توامان دارد. از یک جهت با حضور احمدینژاد و قدرت نمایی او و نقد دولت مستقر پایگاه اجتماعی اعتراض علیه روحانی را تثبیت و گسترش میبخشد و از دیگر سو برای اصل شرکت کردن در انتخابات و رأی دادن به روحانی برای طبقه سرخورده از شعارهای دولت روحانی اما به شدت مخالف احمدینژاد، فلسفه سازی و انگیزه بخشی میکند.