احمدی نژاد راهی را برگزیده که سابقه انتخابش را داشته و از آن نتیجه هم گرفته، هوش بالای سیاسیاش به انتخاب های ریز و موثر منجر میشود ولی حیف که از هدف و آرمان اولیه فاصله گرفته است. بعد از اینکه رهبر معظم انقلاب حدفاصل سال ۸۱-۸۲ تاکیدات صریح و مکرر و بی سابقهای بر لزوم بسط عدالت اجتماعی داشتند مجلس هفتم توسط آبادگران و اصولگرایان با شعارهای عمدتا عدالتمحور فتح شود هرچند در عمل تحقق چندانی نیافت لیکن شرایط انتخابات شهرستانی و منطقهای مجلس با ریاست جمهوری فرق داشت و کار برای گرفتن ریاست جمهوری توسط عدالتخواهان آن زمان سختتر ولیکن احمدینژاد کسی بود که با انتخاب صریح شعارهای عدالتمحور و تاکید بر مصادیق آن نظیر بحث پول نفت و سهام عدالت و امثالهم توانست پایگاه رای مناسبی را جمع کند و البته بجز این نگاه ایجابی ، نگاه سلبی نسبت به هاشمی رفسنجانی و خانواده وی که آن زمان در بین مردم با تقریب اکثر نگاههای سیاسی غیرسنتی منفور بود توانست یکی از پایههای اصلی قدرت را ناباورانه شکست داده و رئیسجمهور شود. مهم ترین وجه تفاوت او با کاندیداهای اصولگرا همین صراحت در نقد هاشمی و سخنان عدالتخواهانه بود، هاشمی که آنزمان مورد نقد صریح اصلاحطلبان و اصولگراها قرار نمیگرفت و نقد او هم هزینه داشت هم آنچنان بین سیاسیون قبیلهای پذیرفته نبود. هدف انقلابی و در چارچوب ولایت او موجب شد که خیلی زود توسط انقلابیون پذیرفته شود هرچند منفور برخی اصلاحطلبان تند و اصولگرایان سنتی و تکنوکرات ماند.
اما اکنون و در سال ۹۶ احمدینژاد مجددا روی نقطهای دست گذاشته که واکنش این روزهای اصلاحطلبان و اصولگرایان نشان میدهد با او در نقد تیز و تندش به قوه قضاییه همراهی نمیکنند، روش تند و سخنان بیپروایانه او امکان همراهی را حتی از کسانی که بعضا در دل همسوی نگاه او به قوه قضاییه هستند را هم گرفته؛ که البته این دقیقا خواست اوست؛ میخواهد صرفا خودش علمدار این جریان شود و صراحتش سبب شود بقیه مدافع قوه شوند و او که خوب میداند عام مردم نه از سر نگاه سیاسی و جناحی بلکه از سر مشکلات فردی و اشکالات اجتماعی دل خوشی از قوه قضا همچون دولت و مجلس ندارند، در تلاش است وقتی که اصولگرایان درحال نقد دائمی دولت و مجلس ناهمسو هستند و اصلاحطلبان هم سرشان به تقسیم غنایم پساانتخاباتی گرم است مجددا خودش را با حمله به قوه قضا مطرح کند نکتهای که در جلب ظاهری افکار عمومی موفق بوده لیکن چون از اهداف مردمی و انقلابی و در مسیر ولایت بودن فاصله گرفته و عمدتا شامل حال نزدیکان وی شده مورد اقبال و تشویق عمومی قرار نمیگیرد. عملکرد او در سالهای اخیر از خانهنشینیاش تا اقدامات خلاف شرع،قانون و اخلاق وی در یکشنبه سیاه مجلس و مهمترین عدم تمکین به توصیه آقا درباره عدم ثبتنام در انتخابات بسیاری از حامیان اصولگرا و انقلابیش را از طیف او جدا کرده و تلاش او و مشایی و ژستهای آزادیخواهانه حامیانش جهت جلب حمایت اصلاحطلبان هم به شکست انجامیده و این تلاشها هم صرفا آخرین تلاشها برای مطرح ماندنش در افکار عمومیست. هرچند شاید بتواند خود را در افکار عمومی با طرح ناگفتههای سالهای ریاست جمهوریاش زنده نگاه دارد ولی آن انگیزه و شور در عدالتخواهان واقعی و انقلابی برانگیخته نمیشود و بعید است (مگر به معجزهای) ورق به نفع حامیان چپگرا ی ظاهرا اسلامیاش برگردد.
امید نیکو_دبیر سابق انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشگاه علوم پزشکی شیراز