خاطره ها و روایت های اکثر آقایان( از جمله بابای خودم) از دوران خدمت سربازیشان معمولا ذکر مجموعهای از رشادتها و دلاوریهاست. حتی اغلب عکسهایی از دوران خدمت منتشر میشوند که قهرمان داستان را ژ_۳ یا کلاشنیکف به دست، در حال عبور از موانع صعب نشان میدهد!
نادر هستند تصاویری که نفر مربوطه را در حال گرفتن پوست سیبزمینی یا نظافت مستراح یگان و مشغول به صف کردن آفتابهها نشان دهد!!
علی الظاهر گرایشی وجود دارد که نشان می دهد در آن دوره ۲۰_۲۴ماهه، کاری به غیر از شکستن شاخ غول وجود نداشته و صبح و شب به رزم و تیراندازی و سلحشوری میگذشته است!
غربگرایان، یا بهتر بگویم تصویری که غربگرایان از رابطه با آمریکا ترسیم میکنند، شباهت زیادی به مثال فوق دارد!
یعنی اساساً آن بخشی از ارتباط با آمریکا گفته میشود که خوشایند است! ته احتمالهایی که ذکر میشود یک آرمان شهر است! فی الواقع عکسهایی را در ذهن ما ترسیم میکنند که اگر فلان کار را بکنیم، اگر بهمان خواسته آمریکا را قبول کنیم، اگر از این هدف مان هم کوتاه بیایم و اگر اگر اگر…. بالاخره شبیه این عکس میشویم! شبیه آرمان شهر زیبایی که پر از رشادت و دلاوری است، پر از خوشی و لذت!
و خب نادر است غربگرایی که عکسی از آینده قراردادی را نشان بدهد و بگوید ببین اگر با امریکا قرارداد ببندیم این احتمال هم وجود دارد که پوست هستهایمان را هم بکنیم، اما اخرش چیزی گیرمان نیاید!
جور دیگری بگویم
بعضیها با آب و تاب می نشینند در کنار آدم. از بین دستهای عکس; عکسی را انتخاب میکنند و نشانت میدهند، میگویند این را که می بینی آمریکاست. یادش بخیر، عجب هیکلی داشت!
خیلی هم خوش صحبت بود، اصلا وقتی با او مذاکره می کردی نمی فهمیدی وقت چطور می گذرد…قهرمانی بود برای خودش..هی روزگار!
و خب فقط همین عکس را از بین آن همه نشان مان می دهند.
پرگویی نکنم…
کاش همه ابعاد را نشان دهیم و همه عکسها را ببینیم، هم آمریکای آفتابه به دست را.. هم ژ_۳ به دست را….
پ.ن:
می توانید در این متن هر جا “آمریکا” دیدید به جای آن “اروپا” قرار دهید!تفاوت زیادی بین شان وجود ندارد. اصلا خودتان بگردید و تمام عکسها را از تمام زوایا ببینید. این دو، دوقلویند! آن هم دوقلوی همسان!
مهدوی،دبیر سیاسی انجمن اسلامی علوم پزشکی شیراز