وضعیت غذا و خوابگاه اگرچه نسبت به سایر دانشگاهها بهتر است اما وضعیت فرهنگی آن چندان خوب نیست، چراکه دانشجویان پزشکی از آنجا که خود با موارد مختلف و اثرات دارویی آشنا هستند معمولاً از آنها برای موارد مختلف و ضدافسردگی استفاده میکنند که کمی بیش از حد معمول خوابگاههای دانشجویی در بین دانشجویان پزشکی رواج پیدا کرده است. موضوع بعدی که در دانشگاه علوم پزشکی بابل برای دانشجویان مسئله شده بحث «کمیته تحقیقات و پژوهش دانشجویی» است که هدف از آن شکوفایی استعداد دانشجویان و رشد علمی و پژوهشی آنان است که اعضای آن با توجه به آرای دانشجویان دانشگاه انتخاب میشوند و برنامههای مختلفی جهت رشد علمی و پژوهشی دانشجویان برگزار میکنند. اما امسال در کمال ناباوری در اواسط کار منحل شد و برخی از دانشجویان بدون برگزاری انتخابات عضو شورای مرکزی آن شدند. آنچه ما میدانیم این مسئله به دخالت یکی از مسئولان آموزشی دانشگاه در این رابطه مربوط میشود که متأسفانه به دانشجویان برای حق انتخابشان احترام قائل نشدند. مسئله بعدی در رابطه با دانشجویان پزشکی است؛ اگرچه معتبرترین رشته در کنکور رشته تجربی پزشکی عمومی و برترین رتبهها به این رشته برای تحصیل میآیند اما به ناگاه با شرایطی روبهرو میشوند که حاصل آن جز افسردگی و سرخوردگی چیزی نیست.
به لحاظ دروس آموزشی سنگینترین فشارها بر دانشجویان پزشکی وارد میشود در حالی که در سایر رشتههای دکتری حرفهای فشار به این حد نیست. همچنین موضوع دیگر این است که دانشجویان پزشکی برخلاف سایر رشتهها به صورت یک مجموعه واحد، کل دوره آموزشی خود را میگذرانند و اگر دانشجویی به هر دلیلی یک درس را بیفتد به یکباره از کل گروه و آزمون علوم پایهاش عقب میافتد و همین موضوع فشار زیادی را به دانشجو وارد کرده و باعث میشود دانشجو دچار سرخوردگی شود و مسیر طولانی آموزش پزشکی را نتواند با اشتیاق تمام طی کند. متأسفانه ما فقط به بعد دانشجویی توجه میکنیم و فشار را روی دانشجویان میگذاریم. موارد اخلاقی است که اساتید رعایت نمیکنند و بالطبع آنها به عنوان الگوی دانشجویان تأثیرگذاری زیادی خواهند داشت. به عنوان مثال در دانشگاه علوم پزشکی بابل یک استاد جراح در ویلایش برای روز پزشک جشن برگزار میکند و در شبکه اجتماعی از دانشجویان برای این مراسم دعوت مینماید که دانشجویان به علت شأن استادی به ایشان اعتماد میکنند ولی وقتی وارد جشن میشوند میبینند که حداقل شرعیات هم در آن رعایت نشده است. خب اگر یک دانشجو چنین کاری میکرد کمیته انضباطی وارد عمل میشد اما چرا در مقابل عمل شنیع این استاد هیچ واکنشی نشان داده نمیشود؟ برای خود ما هم مسئله است چرا یک استاد تابع هیچ قانونی نیست؟ مگر نه اینکه هر کسی مسئولیت بیشتری دارد در مواقع خطا و اشتباه هم باید بیشتر جریمه شود؟ یا استاد دیگری داریم که در کلاس در حضور دانشجویان فحاشی میکند و الفاظ رکیک بهکار میبرد ولی دانشگاه برخوردی انجام نمیدهد! این وضعیت برای یک محیط آکادمیک جای تأسف دارد البته نباید از این موضوع غافل شد که در دانشگاه ما اساتیدی هستند که شأن علمی و اخلاقی بالایی دارند که نزد دانشجویان هم جایگاه رفیعی دارند.
*دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان
دانشگاه علوم پزشکی بابل