«آتش به اختیار» اصطلاح مهمی بود که از سوی رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویی رمضان امسال استفاده شد؛ اصطلاحی که همزمانی آن با اتفاقات ۱۷ خرداد ۹۶ و حمله تروریستی انواع و اقسام برداشتها را به همراه داشت.
این برداشتها عمدتاً در فاز تفسیرهایی رفت که سعی داشت مخاطبان اصلی یعنی دانشجویان را از رفتارهای مختلف منع کند. پرهیز دانشجویان از هرجومرجطلبی و رفتارهای غیرمتعارف مانند نمونه حمله به سفارت انگلیس ازجمله تفاسیری بود که حداقل در فضای مجازی غلبه پیدا کرد. درواقع عمده مفسران «آتش به اختیار» با برداشتی ناصواب دانشجویان را مجدداً وارد فاز انفعالی و سکون میکنند.
حال آنکه اصطلاح «آتش به اختیار» عمدتاً برای اهالی خارج از میدان عمل و در حوزه تئوریک برداشت سلبی دارد. چند سالی است که دانشجویان در هر حوزهای خود را محتاط و مقید به اصول و چارچوبهایی مندرآوردی کردهاند.
درواقع دانشجویان وارد ادبیاتهای دیپلماتیک شدهاند که اتفاقاً رهبر معظم انقلاب در همان جلسه هم این نوع رفتار را برای دانشجویان مناسب ندانستند.
وابستگی مالی دانشجویان و تشکلهای دانشجویی برای فعالیتهایشان به نهادهای بالادستی ازجمله وزارتین علوم و بهداشت ازجمله همین قیودی است که خود را تنها در قالب حرکتهای کلی وزارتین تعریف کنند. نقدهایی هم که از سوی دانشجویان مطرح میشود عمدتاً در همان ساختارهای کلی بالادستی تعریف میشود، یعنی دانشجویان منتظر هستند اتفاقاتی بیفتد که کف بزنند یا هو کنند؛ رفتاری که رهبر معظم انقلاب، دانشجویان را در دیدار ۱۷ خرداد ۹۶ از همین دست کار هم پرهیز دادند.
اما آن دستکارهایی است که اتفاقاً در فضای «آتش به اختیار» هستند ولی توسط عمدهمفسران سانسور شد و دیده نشد؛ کارهایی ازجمله اردوهای جهادی. تصور اینکه ۹هزار دانشجو از رشتههای مختلف در تعطیلات نوروز ۹۶ عازم خوزستان میشوند تا غباری از چهره این منطقه محروم بردارند، آیا خارج از حوزه «آتش به اختیار»تعریف میشود؟ یا در نمونه دیگر دانشجویانی که با حضور در گروههای خیریه و جهادی سعی در رفع گردوغبار معضلات اجتماعی شهرهایی ازجمله تهران را دارند، در فضایی خارج از «آتش به اختیار» تعریف میشوند؟ رفتار دانشجویانی که با زبان روزه اقدام به توزیع سبدهای غذایی میکنند یا دانشجویان پزشکی با ویزیت مستضعفنشینان شهر تهران در ماه رمضان ۹۵ و ۹۶ خارج از دایره «آتش به اختیار» به نظر نمیآید.
درواقع دانشجویان به جذب کمکهای مردمی و همبستگی برای رفع محرومیت فارغ از نقشهکشیهای بوروکراتیک روی آوردهاند و حرکتهایی را به جلو بردهاند که در یک تناقض عجیب، قوانین دستوپاگیر آنهاست و مسئولان منتفع از نتایج این حرکات هستند.
در حوزه فرهنگ رفتارهای ناکارآمد مدیریتی و سیاستگذاری در وزارت ارشاد، حوزه هنری و سازمان تبلیغات اسلامی جوانان را بهجایی رساند که از سال ۸۸ با هندیکمها و موبایلهای خود سوژههایی ناب را پیدا کردند و امروز مستندهای بلند و کوتاهی را در حوزههای مختلف روی پرده سینما میبرند و جشنواره فیلم عمار الحق و الانصاف نماد کارآمدی آتش به اختیار جوانانی است که متوجه اختلال مرکز فرماندهی جنگ نرم در عرصه سینمایی کشور شده اند.
آنچه مشخص است «آتش به اختیار» قبل از فرمان علنی مقام معظم رهبری به اشکال متفاوت توسط دانشجویان در حوزههای مختلف آغاز شده بود.
درواقع این فرمان تکلیف را برای دانشجویانی سنگین کرد که تنها پای فضای مجازی نشستهاند و اوج فعالیت دانشجوییشان واکنشهای اینستاگرامی و توییتری به اتفاقات یومیه است.
مطمئناً کارگران معدنهای زغالسنگ؛ کارگران بیکار شده کارخانهها منتظر حرکتی از جانب دانشجویان و دانشگاه هستند تا نهفقط حقوقهایشان برقرار شود بلکه توسط دانشجویان همین کشور حوزههای کارهای جدیدی برایشان تعریف شود.
سپردهگذاران انواع تعاونیها شاید مثل کاسپین منتظر این هستند تا دانشجویان ساختار جدیدی برای اقتصاد کشور دراندازند و خودشان آن را وارد عرصه اجرایی کنند و در عرصه هنر نیز با توجه به آنچه از مطالبات بر زمین مانده رهبری در عرصه تئاتر و سرود از تشکل های دانشجویی است، امید می رود که با فرمان «آتش به اختیار» دیگر دلیل موجهی برای عدم ورود جدی این دانشجویان به این عرصه وجود نداشته باشد.
در کل «آتش به اختیار» یعنی اینکه دانشجوی مؤمن انقلابی معطل لجستیک و امکانات وزارتخانه های ارشاد یا علوم نماند و از تمام ظرفیت ها برای غلبه گفتمان انقلاب در محیط دانشگاه بهره ببرد.
«آتش به اختیار» یعنی تمام دانشجویانی که به ایران و اسلام علاقه خاطر دارند لباس ژنرالی را از تن خارج کنند و مانند یک افسر وارد عرصه ایدهپردازی و عمل بشوند. نگاهی به عقبه جریان دانشجویی از ۱۶ آذر ۳۲ تا ۱۳ آبان ۵۸ و هشت سال دفاع مقدس هم نشان میدهد که دانشجوی مسلمان انقلابی- ایرانی علاوهبر آرمانگراییهایش مرد ورود به عرصههای سخت و طاقتفرساست و اتفاقا جنس جنبش دانشجویی و شرط حیاتش در آتش به اختیاری عاقلانه آن است.